ایران با دارا بودن حدود 68 نوع ماده معدنی (غیرنفتی)، 37 میلیارد تن ذخایر کشف شده و 57 میلیارد تن ذخایر بالقوه، در میان 15 قدرت معدنی جهان جای گرفته است و یکی از کشورهای غنی از حیث داراییهای معدنی به حساب میآید.
صنعت معدن با سهم نزدیک به ۳ درصدی از تولید ناخالص داخلی، یکی از مهم ترین بخش های نظام اقتصادی کشور است. البته این سهم در اقتصادهای توسعه یافته و صنعتی نظیر استرالیا ۱۰ برابر بیشتر از ایران است اگر بخواهیم ملموس تر این مطلب را بیان کنیم ایران با حدود یک درصد جمعیت جهان ،مالک ۷ درصد از منابع معدنی دنیاست اما سهم این بخش در تولید ناخالص داخلی بسیار اندک است ، که این موضوع خود موید پتانسیل بالای رشد اقتصادی در این بخش است.
لذا معدنکاری هوشمند با بهرهگیری از تکنولوژیهای نوین و هوش مصنوعی، شیوهی جدیدی از استخراج و بهرهبرداری از معادن را ارائه میدهد که به افزایش بهرهوری، ایمنی و کاهش هزینهها کمک میکند و در عین حال بر محیط زیست نیز اثری مثبت دارد و در نهایت منجر به رشد اقتصادی و افزایش ثروت ملی خواهد شد.
از طرفی در حال حاضر حدود ۸ درصد از تولید ناخالص داخلی ایران از طریق اقتصاد دیجیتال تامین می شود که با توجه به برنامه هفتم توسعه کشور این سهم باید تا سال ۱۴۰۷ به ۱۵ درصد افزایش یابد.
علیرغم پتانسیل های موجود در صنعت معدن و تولیدات وابسته به آن و فرصتهای دیجیتالی شدن که می تواند تاثیرات قابل توجه بر رشد اقتصادی معادن و به طبع اقتصاد دیجیتال کشور داشته باشد، اما جایگاه بخش معدن و تولیدات معدنی و سهم آن از این بازار بسیار کم می باشد.
این موضوع را می توان از دو جنبه بررسی کرد :
رویکرد اول نحوه ورود و مصرف انقلاب صنعتی چهارم در کشور می باشد که بیشتر تمایل آن به بازارهای زودبازده به دلیل سهولت کاربرد و گسترش آن بوده است. در کشور فعالیت های هوشمند سازی بیشتر معطوف به سمت کاربران یا اصلاحاً مشتریان و بصورت B2C بوده است که عمده دلیل آن به نظر بخاطر تلفن های هوشمند بوده است، ولی متاسفانه در سمت B2B که صنایع و کسب و کارها قرار دارند در حوزه تحول دیجیتال قدمهای اندکی برداشته است. در واقع به نظر می رسد که در حوزه کسب و کار ها و صنایع به دلایل مختلف از جمله عدم سرمایه گذاری، عدم برنامه ریزی صحیح و کلان، عدم آموزشهای لازم و همچنین عدم علاقه به تغییرات در سیستم های سنتی بهره برداری ( که عمدتا در حال حاضر با همان سیستم ها هم سوددهی دارند ) مانع از رشد و توسعه هوشمند سازی و دیجتال شدن صنایع شده است.
یکی دیگر از دلایل اساسی عدم پیشرفت در این بخش عدم سرمایه گذاری مناسب در بخش معدن و زیرساختهای فعلی آن در کشور بوده است. متاسفانه در حال حاضر صرف نظر از ورود صنعت معدن و تولیدات و ابسته به آن به فاز انقلاب صنعتی چهارم، در همان بخشهای سنتی و مکانیزه نیز سرمایه گذاری و فعالیت دقیق انجام نشده است. اگر از کل این صنعت صرفا بخواهیم به بخش معدن و اکتشاف بپردازیم با یک مقایسه کوچک می توان شرایط موجود را بررسی نمود:
مجموع ژیوفیزیک هوابرد در ایران تا کنون حدودا ۲ میلیون کیلومتر خطی بوده است.
آمریکا با حدود ۶ برابر مساحت ما تا کنون بیش از ۲۵ میلیون کیلومتر خطی و استرالیا با ۴/۵ برابر مساحت ما بیش از ۲۰ میلیون کیلومتر خطی دارند.
در حالی که کانادا فقط در سال ۲۰۲۰ حدود ۳/۶ میلیون متر حفاری انجام داده است.
و استرالیا در همان سال حدود ۱۱ میلیون متر داشته است.
در کنار این موارد متاسفانه عدم توسعه و رشد زیرساختهای فعلی مورد نیاز صنعت نظیر آب و برق و گاز ، عدم وجود زیرساختهای فناوری نظیر بسترهای شبکه و اینترنت مورد نیاز و همچنین مشکلات مربوط به تامین امنیت شبکه ها نیز مزید بر علت شده است تا همچنان صنعت معدن و فولاد نتوانتد سهمی درخور از اقتصاد دیجیتال داشته باشد.
در مجموع، صنعت معدن ایران و تولیدات وابسته با توجه به پتانسیلهای موجود و چالشهای پیش رو، نیازمند برنامهریزی دقیق و سرمایهگذاری بلندمدت و استفاده از فناوری های نوین و تحول دیجیتال است، استفاده از فناوریهای نوین و هوشمند سازی میتواند به افزایش بهرهوری و کاهش هزینههای تولید، کاهش مصرف انرژی و رشد اقتصادی کمک کند لذا توسعه این بخش اثرات مستقیم و غیر مستقیم فراوانی بر سایر جنبه های کلیدی توسعه و رشد صنعت دارد. با توجه به اولویتهای ذکر شده و با اتخاذ راهکارهای مناسب در حوزه تحول دیجیتال، میتوان به توسعه پایدار این صنعت و افزایش سهم آن در اقتصاد کشور امیدوار بود.
باتوجه به قدمت و جایگاه فولاد سنگان درصنعت فولاد کشور ورود به عصر انقلاب چهارم صنعتی و تحول دیجیتال را تا چه میزان تاثیرگذار و ضروری و حیاتی میدانید؟ فولاد سنگان چه تاثیری میتواند در رشد اقتصاد دیجیتال در کشور داشته باشد؟/ اقتصادآنلاین
نظر: