

کاربرد لعاب از دیرباز در تاریخ کهن ایران ثبت شده و ایرانیان هزار سال پیش، ظروف خود را با لعاب سرامیکی پوشش میدادند و ضمن استحکام بخشیدن به آن، هنر و زیبایی را در ظروف سفالین خود خلق میکردند.
صنعت تولید لعاب، کاشی و سرامیک یا به عبارتی فریت عمر طولانی در کشور ندارد. نخستین واحد تولید لعاب در دهه ۵۰ از سوی یک گروه ایتالیایی در یکی از کارخانههای کاشی ایجاد شد. در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی به علت محدودیتهای وارداتی، واردات فریت (لعاب) غیرممکن شد و متخصصان این صنعت را بر آن داشت تا نسبت به تولید آن اقدام کنند و این امر تداوم پیدا کرد، بهگونهای که هماکنون میزان تولید لعاب بهطور تقریبی به ۱۲۰هزار تن در سال رسیده است. فریت یک ماده پایدار و سفیدکننده یا براق و ماتکننده سطح کاشی است که بهعنوان یک ترکیب اصلی لعاب در صنایع کاشی استفاده میشود. در فرآیند تولید فریت (لعاب)، مواد معدنی و شیمیایی مانند سیلیس، فلداسپار، کائولن، زیرکن، اسیدبوریک و اکسید روی در فرمول خاصی ترکیب و در کورههای ذوب مواد که به دو صورت دوار و ثابت هستند در دمای بین ۱۳۵۰ تا۱۵۵۰ درجه سلسیوس پخته و مذاب شده و به سرعت در آب سرد تخلیه میشوند و پس از کیسهگیری به مبادی مصرف، حمل میشوند.
درحالحاضر این صنعت که توانسته زمینه اشتغال چند هزار نفر را بهطور مستقیم و غیرمستقیم فراهم کند با چالشهای متعددی روبهرو است؛ چالشهایی که باعث شده این صنعت رو به زوال باشد.
بررسی و مهندسی این چالشها از اهمیت بسزایی برخوردار است که به مواردی از آنها اشاره میشود:
۱- ماشینآلات مورد استفاده در بیشتر کارخانههای لعاب مربوط به چند دهه گذشته بوده و با روش سنتی ۱۰۰ سال پیش، تولیدکنندگان این عرصه در حال فعالیت هستند.
اما ناگفته نماند که هوش و استعداد متخصصان ایرانی این صنعت تاکنون توانسته با همین فناوری قدیمی لعابهایی با کیفیت بالا تولید کند اما فرسودگی ماشینآلات و روش قدیمی کورههای پخت خط تولید سبب شده که مصرف انرژی اعم از گاز و برق چند برابر بیشتر از روشهای جدید فعلی باشد. این امر علاوه بر اتلاف انرژی سبب افزایش نرخ تمامشده نیز شده است.
حال پرسش اینجاست که چرا صاحبان سرمایه در صنعت لعاب، میل و رغبتی به استفاده از فناوری روز ندارند؟ علت را باید در بالا بودن میزان سرمایهگذاری و نداشتن توجیه اقتصادی به علت شرایط بازار فروش لعاب و بالا بودن نرخ سود تسهیلات بانکی جستوجو کرد.
۲- در این صنعت، نیاز به سرمایه در گردش و نقدینگی ۵ برابری نسبت به سرمایهگذاری ثابت است که این امر از دید مسئولان مربوط پنهان مانده و به علت آگاه نبودن سرمایهگذاران جدید از این موضوع، بیشتر این افراد پس از بهرهبرداری، واحد خود را در مردابی بزرگ گرفتار میبینند و پس از مدتی مجبور به تعطیلی واحد هستند. متاسفانه تولیدکنندگان فعلی لعاب با وجود میل باطنی و تحمل سختیها و بحرانهای مالی زیاد، به امر تولید اشتغال دارند. از اینرو پرداخت تسهیلات سرمایه در گردش با نرخ بهره پایین و بازپرداخت بلندمدت میتواند راهگشای بخشی از معضلات این صنعت باشد.
۳- عنایت به استفاده تولیدکنندگان کاشی و سرامیک داخلی از فناوری روز بهویژه در زمینه خطوط لعاب و نیاز بازار به طرح و رنگبندی جذاب و زیبا، تامین و تولید لعابهای ویژه را میطلبد، اما وجود نداشتن مراکز پژوهشی در این زمینه در کشور و همکاری نکردن دانشگاهها در اینباره سبب شده تولیدکنندگان لعاب نتوانند تمام نیاز صنعت کاشی و سرامیک کشور را از حیث کیفیت تامین کنند، از اینرو ایجاد یک رشته دانشگاهی فقط در زمینه تولید لعاب، فریت و جوهر سرامیک و مراکز تحقیقاتی در برخی از استانها مانند یزد که قطب سرامیک هستند نمیتواند تحول چشمگیری در عرصه صنعت لعاب ایجاد کند.
۴- در چند سال گذشته، گروه لعابسازان با تشکیل انجمنی همواره سعی کردهاند هماهنگی و همکاری لازم را با یکدیگر در زمینههای مختلف داشته باشند، اما این تشکیلات تنها به فعالیت در زمینههای تخصصی و هماهنگی با اعضا در تولید و قیمتگذاری پرداخته و مجاز به فعالیتهای صنفی نیست.