

من مانند همه کسانی که دستی بر آتشدان معدن دارند، ۶۰ سال پیش بهدست ناخدای عالم زندگی در زورق شکستهای به نام سرنوشت نشستم و به ساحل مهندسی معدن رسیدم.
در گذر زمان وقتی کار حرفهای خود را در سرزمین مادریام شروع کردم به معادن قدیمی سر میزدم و از سال ۱۳۴۷ کارشناس ناظر بودم. زمانی که وارد گمانهها میشدم، علاقهام به نحوه کار و هنر و دانشی که پیشینیان ما داشتند جلب شد و دریافتم که شناخت آنها از سنگ مادری که ماده معدنی در آن وجود دارد برای ما به واقع جای افتخار دارد و نشان از آن است که پیشینیان از دانش بسیار زیادی برخوردار بودند.
در غارپیماییهایی که در ۱۰ سال نخست کار حرفهای خود در ایران داشتم، میدیدم که روشهای استخراج پیشینیان بسیار حساب شده و در واقع دربردارنده همان چیزهایی است که ما امروز تدریس میکنیم. جای تاسف است که بسیاری از آن غارها پر شده و به عنوان میراث فرهنگی معدنکاری حفظ نشدهاند. در نهایت با دقت و پژوهش بیشتر دریافتم که روش پیشینیان ما در استخراج مواد معدنی در چند هزار سال پیش به معماری و ساخت لانه مورچهها شباهت دارد و همچنین به این نتیجه رسیدم که روش پیشینیان ما، روش تصفیه حرارتی کنونی بود و مواد معدنی را با این روش جدا میکردند.
امروز اما گلهمندم از فرآیند کاغذبازیها در صدور پروانههای اکتشاف کشور.
تعداد زیادی مجوز معدنکاری صادر شده، در حالی که شمار بسیار کمی از معادن به راه افتاده است. مسئله دیگر این است که بسیاری از مدیران معدنی، پیوسته تاکید دارند که ایران ۵۰ میلیارد تن ذخایر معدنی از ۶۷ تا ۷۰ نوع مختلف دارد اما بیش از این داشتهها، ثمرات برآمده از آنهاست که اهمیت دارد. اشتغالزایی در بخش معدن و حفظ عزت نفس، عزت حرفهای، همدلی و با هم بودن چیزهایی است که باید به دستاید و حفظ شود.
منبع: صمت